حماسه فروغ اشرف - 19 فروردین 1390
بعد از توفانی مهیب، آن زمان، دیگر، شب شبها بود.
ماه، پنهان در پشت ابرهای تیره و تار… و زمین فرو رفته در سکوت و تاریکی… به هر کرانه مینگریستی بیداد بود و تباهی، توطئه بود و خیانت، ظلمت بود و تاریکی که میخواستند سکون و خاموشی را آیههای زمینی و یأس و نومیدی را فاتح قصهها سازند؛ میخواستند فریاد و خیزش را واژههایی مدفون در میان آرزوهای بر باد رفته بخوانند و لبخند و امید را رویاهای طلایی که به واقعیت نخواهند پیوست.... ادامه
بعد از توفانی مهیب، آن زمان، دیگر، شب شبها بود.
ماه، پنهان در پشت ابرهای تیره و تار… و زمین فرو رفته در سکوت و تاریکی… به هر کرانه مینگریستی بیداد بود و تباهی، توطئه بود و خیانت، ظلمت بود و تاریکی که میخواستند سکون و خاموشی را آیههای زمینی و یأس و نومیدی را فاتح قصهها سازند؛ میخواستند فریاد و خیزش را واژههایی مدفون در میان آرزوهای بر باد رفته بخوانند و لبخند و امید را رویاهای طلایی که به واقعیت نخواهند پیوست.... ادامه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر