ایرج
مصداقی کسی که به اعتراف خودش زندانش را با رفتن به گشت وشکار دوستان پیشین آغاز
می نماید ، در دوران دیگر افتخارش به آموزش و تعلیم انگلیسی به زندانیان مقاوم !
است،در دوران های سخت زندان و به ویژه در هنگام ورزش های جمعی که با یورش زندانبان
، ایجاد راهرو های کابل ، بردن به اطاق گاز و دندان و دنده شکستن و انفرادی و
...ختم می شد اثری از او نیست ، به بهانه ای واهی و تمارض از شرکت در ورزش جمعی
طفره می رود ، کسی که در هنگام اعدام ها و در بند بودن، ترس و لرز بر یکایک سلول
هایش مستولی بوده ) به شهادت کسانی که هنوز در قید حیاتند ( ، و پس از قتل عام با
رفتن به بند کارگاه ،پذیرفتن مسئولیت کش بافی ، شنا در استخر اوین ) به قول خودش ؛
به واسطه نداشتن بیماری چپ روی !( که فرسنگ ها فراتر از خط سرخ زندان بود ، تقاضا
کردن جهت مرخصی های طولانی ، نامزد کردن در زمان مرخصی ، پذیرش و انجام مصاحبه و
از همه بد تر دایالوگ پایانی وی با زندانبان و مامور اطلاعات که " من و تو هر
دو قربانی و بازنده هستیم ولی در دو سوی مخالف " ....ادامه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر