۱۳۹۳ اسفند ۱۲, سه‌شنبه

عواطف يا سوءاستفادة رذيلانه از آن؟ ـ مهري سعادت

سه شنبه, 12 اسفند 1393 08:46

يكي از سخت ترين روزهاي زندان براي خودم در سال 60 صحنة اعدام خواهر مجاهدم ثريا ابوالفتحي بود. بند ما يعني بند محكومين زن معروف به قرنطينه به لحاظ هوايي در فاصلة100 متري ميدان تير قرار داشت و لذا صداي تيرباران مانند خالي كردن تيرآهن، در شبهاي اعدام به راحتي شنيده ميشد. ثريا به هنگام شهادت باردار بود و آن شب احساس كردم كه تمام عواطف بشري، كه زيياترين و متعاليترين آن عاطفه مادر و فرزنديست، توسط خميني ضدبشر و پاسداران شبپرست وحشي، به رگبار بسته شد. اين درجه از وحشيگري برايم غيرقابل باور بود و از اين بابت آن شب برايم خيلي سخت گذشت همان شب دو صدا بگوش ميرسيد.....ادامه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر